کسب‌و‌کار تو به چه محتوایی نیاز داره؟

هنوز هم هستند کسانی که با چاپ و توزیع تراکت به دنبال تقویت فروش و جایگاه برندشان می‌گردند. وقتی یکی از این تراکت‌ها به دست‌تان می‌رسد، چکار می‌کنید؟ قریب به یقین، من آن را در نزدیک‌ترین سطل آشغال رها می‌کنم.

امروزه عموم افراد جامعه ما واکنشی مشابه به این نوع از تبلیغات نشان می‌دهند. سوال اینجاست که چرا شما یک تراکت یا کارت ویزیت تبلیغاتی را بدون نگاه کردن دور می‌اندازید اما صفحه اینستاگرام فلان فروشگاه اینترنتی یا استارت‌اپ را که حتی از آن خرید هم نکرده‌اید، دنبال می‌کنید؟

تفاوت آنچه بی‌توجه از کنارش رد می‌شویم با آنچه برایش وقت می‌گذاریم و به آن فکر می‌کنیم، در نوع محتوا و بستر آن نهفته است. در این نوشتار به بررسی نقش محتواها در رشد کسب و کارها می‌پردازیم.

بازاریابی ارزش!

امروز در هر حوزه‌ای چندین کسب و کار را می‌توان پیدا کرد که خدماتی مشابه را ارائه می‌کنند، آنچه بین این برندها فرق می‌گذارد ارزشی است که آن‌ها به مخاطب خود اعطا می‌کنند. به عبارت دیگر برندهایی موفق‌ترند که بیش‌تر از خدمات و محصول، «ارزش» می‌فروشند.

این ارائه ارزش از چند طریق انجام می‌شود: کیفیت ارائه خدمات، میزان کاربردپذیری، عملکرد خدمات پس از فروش و در آخر، محتوا.

در بحث محتوا، تعیین اینکه شما چه ارزشی به مخاطب خود می‌دهید از روی کاربردپذیری مطالب و میزان درگیر کردن مخاطب مشخص می‌شود.

باید در نظر داشته باشیم که روزانه بیش‌تر از آنچه می‌توانیم تصور کنیم محتوا تولید می‌شود اما فقط درصد بسیار اندکی از این تولیدات مورد توجه مردم قرار می‌گیرند. چرا که تولیدکنندگان از روی حدس و پیش‌بینی محتوایی را تولید می‌کنند که ممکن است مورد توجه قرار گیرد درحالی که این حدس‌ و گمان‌ها در اغلب موارد اشتباه از آب درمی‌آید؛ دلیلش هم عدم شناخت درست مخاطب است.

محتوای ارزشمند

مخاطب فقط دو نوع محتوا را می‌بیند و برایش وقت می‌گذارد. ۱) آن‌هایی به زندگی روزمره‌اش مربوط است؛ ۲) چیزی که احساساتش را بر می‌انگیزد.

شرکت‌ها و تولیدکنندگان محتوا معمولا استراتژی خود را بر روی نوع اول بنا می‌کنند چرا که برانگیختن احساسات بسیار دشوارتر از آن است که بتوان به سادگی فرمول‌بندی‌اش کرد و نیازمند بررسی جداگانه‌ای است.

چگونه در زندگی مردم نقش پیدا کنیم؟

نمودارها و چارت‌های زیادی هستند که می‌گویند حجم محتوا با نسبت میزان دیده شدن، تاثیر عکس دارد. یعنی هرچه محتوای اضافه‌تربدهید، کمتر دیده می‌شوید. برای اینکه بتوانیم از این روند به نفع خود استفاده کنیم باید نشان دهیم که در زندگی طرف مقابل نقش داریم.

محتوایی تولید کنید که آنقدر اهمیت داشته باشد که وقتی مخاطب شما آن را ببیند، به این فکر بیفتد که چقدر زودتر باید با شما و برند شما آشنا می‌شد! وقتی بتوانید به این هدف برسید، آن وقت به معنای واقعی بازاریابی محتوایی کرده‌اید.

وقتی مطلب تولید شده در زندگی کاربران برند تاثیر گذار است، بقیه کارها مثل به اشتراک گذاری در بسترهای مختلف راحت می‌شود، چرا که خود مخاطب تمایل پیدا می‌کند آن را برای شما انجام دهد!

برای آنکه سریع‌تر به این هدف برسید، مسائل بدیهی را بی‌رحمانه حذف کنید. برای مثال وقتی می‌خواهید در مورد بیکاری حرف بزنید، نگویید:«همه می‌دانیم که این روزها بیکاری بشدت بالا رفته است» این عبارت‌های هجو بین نقطه نظر نهایی شما و مخاطب‌هایتان فاصله‌ می‌اندازند. پس یکراست راه حل خود را ارائه کنید.

توزیع محتوا و دنیایی از ویژگی‌ها

برای موفقیت محتوا چیزهای زیادی می‌شود گفت. از SEO بگیرید تا تجربه کاربری، همه در محتوا نقش دارند اما درنظر داشته‌باشید که وقتی محتوای بدردبخور ارائه می‌کنید، خیلی از این مسائل به‌ خودی خود حل می‌شوند.

فراموش نکنیم که محتوای تولید شده را می‌توان در بسترهای مختلفی توزیع کرد، هرچند که هر پلت‌فرمی دارای شرایط به‌خصوصی است که نیازمند بهینه‌سازی محتوا با خصوصیات آن بستر است. برای مثال کپشنی که شما برای محتوای تولید شده در اینستاگرام تولید می‌کنید قطعا به‌دلیل محدودیت کاراکتری، در توییتر قابل استفاده نیست.  در مطالب بعدی محتوا و کسب‌وکار، نگاهی به سایر مفاهیم دخیل در محتوا و تاثیرات‌شان می‌کنیم.

فرانش